Se sentir contraint, forcé, de réaliser quelque chose.
خود را مجبور به انجام کاری دانستن.
On dit souvent, par forme de remerciement à quelqu’un dont on a reçu un service : « Je suis votre obligé, votre obligée ».
برای ابراز تشکر رایج است که به کسی که خدمتی به ما کرده، بگوییم: «من مدیون شما هستم، من نسبت به شما تعهد و وظیفه دارم».
Avoir l’amabilité, la gentillesse de.
سخاوت و مهربانی داشتن در انجام کاری.
Je vous demanderais de bien vouloir avoir l’obligeance de venir déposer ce dossier dans nos services. = Je vous demanderais de bien vouloir venir déposer ce dossier dans nos services.
من از شما خواهش میکنم که لطف کرده و این پرونده را به بخش اداری ما بیاورید. = من از شما خواهش میکنم این پرونده را به بخش اداری ما بیاورید.
Mot emprunté au russe pour désigner une décision autoritaire, arbitraire et sans appel.
کلمهی «oukase» از زبان روسی وارد فرانسه شده و به احکام اقتدارگرایانه و مستبدانه که غیرقابل اعتراض و تجدیدنظر باشند، گفته میشود.
Les oukases du directeur… = Les décisions arbitraires prises par le directeur…
دستورهای مستبدانهی مدیر… = دستورات خودکامهی رئیس
Honnêteté.
صداقت، شرافت.
Vos déclarations mettent en cause la probité de nos services. = Vos déclarations mettent en cause l’honnêteté de nos services.
اظهارات شما صداقت بخشهای اداری ما را زیر سؤال میبرد. = اظهارات شما اعتبار اخلاقی بخشهای اداری ما را زیر سؤال میبرد.
S’occuper de, faire son possible pour.
مشغول به چیزیشدن، تمام تلاش خود را کردن.
Je m’emploie à ce que votre dossier soit traité rapidement. = Je fais mon possible pour que votre dossier soit traité rapidement.
من رسیدگی سریع به پرونده شما را به عهده میگیرم. =من تمام تلاش خود را میکنم که هرچه سریع تر به پرونده شما رسیدگی شود.