Sans résultat.
بدون نتیجه.
Nous avons essayé de vous joindre, mais en vain. = Nous avons essayé de vous joindre, mais sans résultat.
ما تلاش کردیم که با شما تماس بگیریم، اما موفق نشدیم. = ما تلاش کردیم که با شما تماس بگیریم، اما بینتیجه بود.
Remettre en cause, compromettre.
زیرسؤالبردن، لطمهزدن.
L’absence de cette information n’entache en rien le document. = L’absence de cette information ne remet pas en cause le document.
:عدم دربرگیری این نکته، به هیچ عنوان این مدرک را خدشهدار نمیکند.= عدم دربرگیری این نکته، این مدرک را زیرسؤال نمیبرد.
Souhaiter, vouloir, avoir l’intention de.
خواستن، میلداشتن، آرزوداشتن، نیت چیزی را داشتن.
Si vous entendez contester cette décision… = Si vous souhaitez (ou si voulez) contester cette décision…
اگر شما نیت اعتراض به این حکم را دارید. = اگر شما میخواهید به این حکم اعتراض کنید.
Obstacle, gêner, faire obstacle à.
به زحمتانداختن، مانعتراشیدن، اختلال ایجادکردن.
Cela entraverait le cours de la justice. = Cela empêcherait la justice de faire son travail.
این مسأله روند قضایی را دچار اختلال میکند. = این مسأله جلوی کار دادگستری را میگیرد.